داستان کوتاه پیرمرد و دختر 25 ساله
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 452
بازدید کل : 31458
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 310
تعداد آنلاین : 1



باربی ناز
باربی
شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 9:25 PM ::  نويسنده : باربی ناز       

پیرمرد ۸۵ ساله‌ای می‌ره پیش دکترش برای چک‌آپ

دکتر در مورد وضعیتش می‌پرسه
پیرمرد با غرور جواب می‌ده: هیچ‌وقت به این خوبی نبودم

تازگی با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده
نظرت چیه دکتر؟

 

دکتر می‌گه: من یه شکارچی رو می‌شناسم که  

یه روز که می‌خواسته بره شکار، از بس عجله داشته
اشتباهی چترش رو به جای تفنگش برمی‌داره و می‌ره توی جنگل

 همین‌طور که می‌رفته جلو، یهو یه پلنگ جلوش ظاهر می‌شه  
شکارچی چتر رو می‌گیره به طرف پلنگ و نشونه می‌گیره
و …. بنگ! پلنگ کشته می‌شه

 

پیرمرد با حیرت می‌گه: این امکان نداره!
حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده

دکتر با لبخند می‌گه
منظور منم دقیقا همین بود